«عشق» میتونست اتفاق خوبی باشه، اگر آدما علاقهها و دوستداشتناشون رو ابراز میکردن. اگر دلتنگیا، حرفا و احساساتشونو؛ به وقتش میگفتن، نه زمانی که غرورشون اجازه داد و منطقشون قبول کرد.
دنیا میتونست جای قشنگتری باشه اگر آدما بدون محافظهکاری، غرور و حساب و کتاب، عشق میورزیدند...
خواستم بهت بگم من انقدر تورو دوست دارم که حاضرم تو همیشه خوشحال تر از من باشی..
من انقدر تورو دوست دارم که میخوام همیشه همه چیزای خوب مال تو باشه...
من انقدر تورو دوست دارم که دوست دارم همیشه تو بیشتر از من بخندی...
من انقدر تورو دوست دارم که میخوام حتی اگه من ناراحت باشم تو به جاش خوشحال باشی...
من انقدر تورو دوست دارم که آرزو میکنم همیشه واسه تو همه چی راحت باشه حتی اگه من سختی بکشم..
خواستم بهت بگم که بدونی من تورو حتی از خودمم بیشتر دوست دارم♥️
ای عشق بیا تکیه بکن بر دوشم
تا پر شود از حس خوشت آغوشم
ای عشق بیا جان مرا روشن کن
بی شمع نگاه خوش تو خاموشم
در خواب و خیالم به تو می اندیشم
از بس شده ام مست رخت بی هوشم
دیوانه دلم کرده هوایت ای عشق
تا کوی وصالت برسم می کوشم
هر لحظه به امید وصالت خوشحال
پیراهن شادی به تنم می پوشم
یک لحظه صدایم بکنی خوشبختم
خوش می شود از لحن صدایت گوشم
منظور مهاجر شده ای در شعرش
با یاد تو صهبای غزل می نوشم!